این در حالی است که معلم برای داشتن تدریس موفق باید قبلاً کلاس را برای تدریس آماده کند. آماده کردن کلاس برای تدریس بعضاً کاری نشدنی است. و معلم فشار سختی را تحمل می کند. فرض کنید که معلمی زنگ آخر به کلاسی می رود که چند نفر از دانش آموزان به علت اینکه دو روز تعطیلی در پیش است غایب هستند و گروهی نیز عجله می کنند مدرسه زود تعطیل شود. همزمان قبل از ورود معلم بین چند نفر از دانش آموزان درگیری رخ داده است و این چند نفر از نظر روانی در وضعیت نابسامانی بسر می برند. در این صورت بسیار مشکل خواهد بود که معلم بخواهد شرایط را برای تدریس آماده کند.
چالش های عصبی و روانی معلمین در سر کلاس
کلاسی را در یک دبیرستان در نظر بگیرید که ده نفر دانش آموزان دارد. این ده نفر نوجوانانی هستند که تمایل دارند دست به شیطنت بزنند.چون در اوج انرژی و احساسات به سر میبرند. خصوصا با حضور معلم انرژی دانش آموزان برای شیطنت هایی چون خنده، مسخره کردن و شوخی کردن چند برابر می شود.
دست انداختن معلم برای دانش آموزان بسیار لذت بخش و خنده آور است. و بسیاری از دانش آموزان این سرگرمی لذت بخش را بر مشق و درس ترجیح می دهند. اما بسیاری از معلمان مایل نیستند که کلاس درسشان این وضعیت را پیدا کند، چون به محیطی که برای تدریس آماده باشد و معلم بتواند آن را کنترل کند بسیار حساس هستند. اما دانش آموزان این حساسیت را ندارند و بیشتر مایل هستند که در کلاس جو شوخ طبی حاکم باشد. اما این شوخی و شیطنت های افراطی با حضور معلم بعضا جو کلاس را خصومت آمیز می کند. و معلم مجبور می شود با برخی از دانش آموزان برخورد نماید. (که این هم تبعات خاصی خود را دارد) در بسیاری از این مواقع معلمان فشارهای روانی و عصبی سختی را تحمل می کنند. و بعضاً از وظیفه اصلی خود منحرف می شود در نتیجه تدریس خوبی هم صورت نمی گیرد.
اصولا شرایط کلاس داری در سطح نوجوانان در مدارس برای بسیاری از معلمان فشار روحی و روانی و عصبی وارد می کنند. که بعضا دو ساعت تدریس، آن ها را بسیار خسته می کند. اگر خستگی یک کارگر بیشتر جسمی است، خستگی یک معلم بیشتر عصبی و روحی و روانی است. که اثرات سوئی می تواند در برای او داشته باشد.

چالش دیگری که معلمان با آن روبرو هستند بی اهمیتی برخی از دانش آموزان به درس و مشق است. (مثل دانش آموزانی که با زور والدین به مدرسه میآیند یا دانش آموزانی که نا امید و افسرده هستند و یا دانش آموزانی که از درسی خوششان نمی آید) این دانش آموزان حوصله برنامه ها و آموزش های معلم خود را ندارند و مایل هستند که خود را به هر شکلی از فشار روانی کلاس خلاص کنند.
این دانش آموزان به دو صورت به معلم خود فشار روانی وارد می آورند:
1) به برنامه های معلم بی انگیزه و بی تفاوت هستند.
2) در پی رسیدن به تمایلات آزاد گونه خود از فشار روانی محیطی که از آن رضایت مندی ندارند، رفتارهای تخریبی انجام می دهند و جو روانی کلاس را بر هم میزنند.
چنین رفتارهایی باعث می شود که معلم نتواند روی برنامه درسی خود در سر کلاس تمرکز داشته باشد و مقداری از انرژی خود را صرف فعالیت های درونی، جهت کنترل رفتار آن ها کند. که این خود می تواند تنش زا باشد.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: روز معلم-اموختن علم و دانش,
